به روح وبه جان و به قلب شهید
فقط عشق حّق بود و نور امید
دو دستش گشوده به لبها دعا
امیدش رسیدن به عرش خدا
خدائی که امید آن سینه بود
بهشت خدا را برو یش گشود
کنون نام او مانده و یاد او
به نام شهادت به نامی نکو
شهادت نصیب هر آن بنده نیست
بیک روح مرده کسی زنده نیست
چه سودی کشیدن نفس بی وجود
از این زنده بودن کسی را چه سود؟!
فقط روز و شب را گذر در گذر
کسی از کسی هم ندارد خبر
نمانده دگر یاد حّق در کسی
همه دشمن و دشمنی ها بسی
خدایا تو یاری کن این بنده را
به راه محبت و یاد خدا
(ف.شیدا)آبان ۱۳۸۵
سلام
دلگرفته از گذر روزگارم
از این همیشه و همیشه با دلشکستگی
دیدن تمامی اونچه نباید دید نباید شنید
و هر روز وهرروزه در دنیا عادی تر میشه
آره دل شکستن هائی که میتونست نباشه وهست
بی تفاوتی هائی که دنیا دچارش شده و آدمها
آروم آرو م بهش عادت میکنن
یا دیگه عادت کردن!
واقعا من خیلی حساس شدم یا دنیا خیلی بد شده؟
من زیادی میرم تو نخ زندگی
یا نه زندگی زیادی رفته رو اعصاب من
هر چی هست به هر دلیل
فقط وفقط میخوام بگم این رسمش نیست
رسم انسان بودن اینی نیست که پیش گرفته شده
نه حتی رسم دوستی ها
و نه رسم وفاداری ها
و یه جورائی همه از هم دور افتادیم
یه جورائی همه باهم در یک دروغ بزرگ باسم زندگی
فقط زنده ایم
و گاه نه تنها مرحم کسی نیستیم
بلکه غم دیگر ان هم شاید شدیم
نه این راهش نیست
(منظورم فروختن قبر توی سریال این راهش نیست نبودا)
اتفاقا برعکس بیائین بهم زندگی بدیم
محبت بدیم عشق و دوستی بدیم
و صفا وصمیمت!!!
دقیقا همون چیزائی که قرار بود ما انسانها
در دل داشته باشیم
وبه همدیگه در کمال یاری وهمدلی بدیم
خدایا تو بگو چرا اینجوری شد
و چراااااااااااا باید اینجوری میشد !!!!
راستی چراااااا !!!!

نظرات
ارسال یک نظر