رد شدن به محتوای اصلی

لحظه دیدار....

لحظه ء دیدار
 
خانه ای تنهاست ..چشم  من   اما
 
آشنا  با گوشه  های  خانه محزون
 
آینه در کنج دیواری...
 
در صدای  بیصدائی ها
 
قصه گویداز جدائی ها
 
صندلی ها تکیه بر میز کنار خویش
 
خسته اند از انتظاری گنگ
 
بس اسیر حسرت یک جنبش کوتاه
 
ساکت و خاموش
!!!
 
پرده های پر غبار اما...
 
آرزومند  صفای  نور    خورشیدند
 
وه چه غمگینند
!!!
 
ساعتی..در تیک تاک غصه دار خویش
 
آن دل بی تاب عاشــــق را
 
آ ن نگاه  شاد   و خندان  را
 
بر تن آن عقربکهای خوش دیروز میــــجوید
!!!
 
لیک این صبح خوش امـــروز
 
پیک شادی را  هنوز ،اندر پس یک راز
 
بر تن این پرده های شیشهء خاکی
 
از نگاه خانهء محزون
 
فرو بسته ست!!!
 
عقربکها نیز
 
بی خبر از معنی شادان خود هستند
 
تیک تاک لحظه ء دیدار
 
می گشایم پرده را ارام
 
گوئیا اینک نگاه خانهء محزون
 
با شگفتی سخت ...
 
حیران است
!
 
وه که این خانه بسی در هم   پریشان است
 
آه ای تک خانه ء محزون...با سرشک چشم
 
میشویم غبار از شیشه ء   غمناک
 
پاک میسازم تن افسره ات از خاک
 
میزدایم غصه را از این نگاه خاکی غمناک
 
صندلی ها جابجا گردید
 
از تب حسرت رها گردید
 
آه ای گلدان خالی پر کنم امروز
 
با گل سرخ و به صد گلبرگ
 
گل عروسی لابلای آن
 
میخک سرخی میان آن
 
نرگسی یاسی...با شکوفه های گیلاسی
 
!!!
 
در تو میریزم خنک آبی ...
 
بعد از آن گویا تو سیرابی
!
 
آب وجارو میکنم آنگه حیاطم را
 
آه اینک خانه ام زیبا و خندان است
 
وه چه شادان است
 
یار من آخر در این تک خانه مهمان است
 
آه ای زنگ در خانه...بیصدائی ها دگر مردند
 
بسکه هر دم  سینه و قلب من آزردند
 
بیصدا بودند لبهای شکایت نیز
!
 
در خموشی های اندوهی!
 
اینک اما لحظه دیدار و گفتار است
 
             آه امـــد              
 
این صدای پای او از پشت دیوار است
 
زنگ در ...
 
آری صدای زنگ در آمد
 
میدوم من با شتابی تنــد
 
التهاب لحظه دیدار
 
باز شد این درب سنگین ...بار دیگر باز
 
زندگانی بار دیگر در دل این خانه شد آغاز
 
       او در آمد با کلام ساده لبخند
 
              با سلامی پاک
 
آمـــــدی؟؟؟؟  مـــن منتــظر بـــودم
 
       خانه هم در انتظارت بود
!!!
 
خوش درآ  محبوب من   کاینجا
 
در تب دیدار تو عمریست میسوزد
 
دیرگاهی این دل و این خانه خالی
 
روز و شب در اتنظاری تلخ
 
دیدهء غمگین بدر دوزد
 
خوب بنگر خانه بی تاب است
 
چون دل من در هراسی تلخ میسوزد
 
تا مبادا  "اینــــهمه" رویا و در خواب است؟!
 
بعد از این اما...بعد از این اما
 
بی تو هرگز سر نخواهم کرد
 
بی تو هرگز سر نخواهم کرد
 
از :ف.شیدا
                                                                       
 
وبلاگ پرشیان بلاگ ف.شیدا
 
(لحظه های باتو بودن )به روز شد
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ترس کودکان

ترس کودکان کودکان ما از پدیده هایی می ترسند که اغلب ما بزرگسالان آن ها را ترسناک نمی دانیم. برای چند دقیقه به دوران کودکی خود برگردید ، به زمانی که سایه های اجسام در شب ، موجب ترس و وحشت شما می شد.در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اکنون درباره ی سایه ها چه فکر می کنید؟ آیا ترس شما پوچ و بی معنی نبوده است؟ احساسات و تصورات کودکان برای آن ها کاملاً واقعی است. وقتی که کودک با عروسک ها و اسباب بازی هایش بازی می کند و به هرکدام از آن ها شخصیتی می دهد، چرا سایه روی دیوار نباید هیولایی بزرگ باشد که قصد دارد او را بگیرد؟ تمامی احساسات کودکان – حتی آن ها که بار منفی دارند – باید به عنوان واقعیت مورد پذیرش قرار گیرند. اگر والدین قبول کنند که ترس و دلهره بخش طبیعی زندگی کودک است و در برابر اضطراب های فرزندشان ملایم و صبور باشند ، در رویارویی با ترس به او بهترین کمک را کرده اند ، زیرا او احساس خواهد کرد که هر اندازه هم پریشان و آشفته باشد، باز هم والدینش تعادل خود را از دست نخواهند داد ...

گیتاریست چپ‌دست

آلبرت کینگ یکی از مهم‌ترین نوازندگان گیتارالکتریک موسیقی بلوز است. او با شیوه‌ی منحصر به فرد نواختن خود، به‌ عنوان الگوی بسیاری از گیتاریست‌های بلوز و راک اند رول شناخته می‌شود. در حقیقت، چپ‌دست بودن آلبرت، مهم‌ترین تفاوت او با سایر نوازندگان بزرگ و مطرح گیتار است. آلبرت کینگ نه تنها از گیتار افراد راست‌دست استفاده می‌کرد بلکه حتا جای سیم‌های ساز را نیز تغییر نمی‌داد. به این ترتیب تمامی تکنیک‌های نوازندگی وی به صورتی قرینه با سایر نوازندگان قرار می‌گرفت. این مسئله صدای گیتار آلبرت را کاملن منحصر به فرد ساخته بود. آلبرت کینگ گیتار محبوب خود را «لوسی» می‌نامید. البته او در طول مدت فعالیت حرفه‌ای خود، از سازهای مخصوص افراد چپ‌دست نیز استفاده می‌کرد اما آن‌چه که مهم است مهارت این نوازنده در تطبیق با موقعیتی متمایز با گیتارنوازی اکثر نوازندگان گیتارالکتریک است. کینگ که در سال ۱۹۲۳ زاده شده بود، در مدت ۳ دهه فعالیت موسیقایی با هنرمندان بسیاری هم‌کاری کرد و شاگردان زیادی را نیز تربیت کرد. افرادی مانند «استیوی ری‌وان» که خود از برجسته‌ترین نوازندگان گیتارالکتریک موسیقی بلوز است ا...

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *روزهای سخت*

- فرگرد روزهای سخت کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف وخوشی که فردا چو پیک اجل سر رسد به حکم ضرورت زبان درکشی گلستان سعدی در طول زندگی همواره انسانها با مسایل زیادی روبرومیگردند که هریک در سازندگی شخصیت وزندگی او سهمی به سزا را بازی میکند معمولا انسانها با تمامی تفاوتهای ذاتی واخلاقی ورفتاری درطول قرنها بسیار تغییر کرده اند وروشهای زندگی نیز به نسبت اینکه چقدر فکر وذهن آدمی پیشرفت نمود تغییراتی را شاهد بود که در طی این سالها باوج خودرسید چیزی که واضح است این است که روزگاری انسانی بمانند منو شما ,امروز خود را زمانی متفاوت وپیشرفته میدانسته است وصدسال دیگر نسل های آنزمان مسلما خود را ازما جلوتر دیده وزندگی امروز برایشان شاید مضحک شاید بور نکردنی ویا سخت وطاقت فرسا به نظر بیاید اما چیزی که همواره در درون انسانها یکسان باقی میماند میل وعلاقه ی آدمی به دانستن وآموختن وجمله سوالاتی ست که پیرامون هستی وبودن خود وطبیعت وجهان از خود می پرسد ودرعین حال آدمی طی عمر کوتاه وبلند خود در زمانی که زندگی میکند همواره با مواردی روبرو میشود که ممکن است درگذشته نیز رخ...